سرمایه،  جلد ١
پیشگفتارها

 

* پیشگفتار نشر اول

* پی‌‌نویس پیشگفتار نشر اول

* پیشگفتار نشر فرانسه

* پیشگفتار نشر دوم

* پی‌نویس‌های پیشگفتار نشر دوم

* پیشگفتار نشر دوم فرانسه

* پیشگفتار نشر سوم

* پیشگفتار نشر انگلیسی

* ‌‌پی‌نویس‌های پیشگفتار نشر
  انگلیسی

* پیشگفتار نشر چهارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

انسان‌ها در روند تولید اجتماعی موجودیت خود ناگزیر با یکدیگر وارد مناسباتی می‌شوند. این مناسبات، مناسبات تولیدی آنهاست، که از خواست و اراده ایشان مستقل و متناظر با مرحله معینی از رشد نیروهای تولیدی آنهاست. مجموعه این مناسبات ساختار اقتصادی جامعه یعنی آن زیربنای واقعی را تشکیل می‌دهد که بر آن روبنائى حقوقى و سیاسى سر برمى‌‌کشد، و متناظر با آن اشکال معینى از آگاهى اجتماعى شکل می‌گیرد.

بازگشت

 

 
 

طرح روی جلد نشر اول آلمانی سرمايه، جلد اول

 

 

پیشگفتار نشر اول

 

كتابی كه اکنون جلد اول آنرا در اختیار عموم می‌گذارم‌‌، دنباله كتاب در نقد اقتصاد سیاسی1 من است كه در سال ۱۸۵۹ منتشر شد. علت وقفه طولانی كه میان بخش اول كار و ادامه آن افتاد بیماری چندین و چند ساله‏ای است كه بكرات مرا از كار باز می‌داشت.

خلاصه‌ای از محتوای اصلی آن كتاب در فصل اول كتاب حاضر2 آمده است. این صرفا تدبیری بمنظور حفظ پیوستگی مضامین و عرضۀ یك كار كامل نبوده، بلكه نحوه ارائه موضوع هم بهتر شده است. تا آنجا كه شرایط بهر نحو اجازه مي‏داده بسیاری نكات كه در كتاب قبلی تنها مورد اشاره قرار گرفته‏اند در اینجا مشروح‏تر آورده شده، و برعكس‏ نكاتی كه در آنجا به تفصیل آمده‌اند در اینجا به اشاره برگذار شده‏اند. من طبعا بخش‏های مربوط به تاریخ تئوري‏های ارزش‏ و پول در آن كتاب را کلا در این كتاب وارد نکرده‌ام. با اینحال خوانندة كتاب قبلی در زیرنویس‏هائی كه بر فصل اول كتاب حاضر آورده‏ام به منابع تازه‏ای درباره تاریخ آن تئوري‏ها دست خواهد یافت.

این گفته معروف که شروع هر کاری دشوار است در مورد همه علوم صدق می‌کند. پس در اینجا نیز خواننده در درک فصل اول، خاصه بخشی كه به تحلیل كالا مي‏پردازد، با دشوارترین قسمت كار روبرو خواهد بود. لذا من در این فصل بخش‏های مربوط به جوهر و مقدار ارزش‏ را تا حد امکان به زبان عامه ‌فهم نوشته‌ام.۱ شكل ارزشی،3 كه صورت تکامل‌یافته‌اش شكل پولی است، محتوای بسیار ساده و روشنی دارد. معذالک ذهن بشر بیش‏ از دو هزار سال كوشیده تا به كُنه آن پی ببرد، و به نتیجه‏ای نرسیده است؛ حال آنكه در مورد اشكال پیچیده‏تر و دارای محتوای غامض‏تر٬ برعكس٬ به موفقیت‏هائی، هر چند نسبی، دست یافته. چرا؟ زیرا مطالعه كل بدن آسان‏تر از مطالعه سلول‏های آن است. بعلاوه، در تحلیل اشكال اقتصادی نه از میكروسكپ كمكی ساخته است و نه از معرف‏های شیمیائی. اینجا قوه انتزاع است كه باید جانشین هر دو شود. حال در مورد اشكال اقتصادی جامعه بورژوائي‌‌ باید گفت که شكل اقتصادی سلولی این جامعه شكل كالائی محصول كار، یا همان شكل ارزشی كالاست. در چشم ناظر ظاهربین تحلیل این اشكال موشكافی كردن و باریك شدن در جزئیات مي‏نماید. در واقع چنین نیز هست، اما به همان معنا كه در کالبدشناسی میكروسكپی نیز محقق موشكافی مي‏كند و در جزئیات باریك مي‏شود.

 لذا به استثنای بخش‏ مربوط به شكل ارزشی، اتهام دشواری بر این كتاب وارد نیست. طبعا من خواننده‏ای را مد نظر دارم كه مي‏خواهد چیز تازه‏ای بیاموزد و بنابراین خود نیز مایل است فكرش‏ را بكار اندازد.

یك فیزیك‏دان پروسه‏های طبیعی را یا در جائی مورد بررسی قرار مي‏دهد كه در شاخص‏‏ترین و پرمغزترین اشكال خود ظاهر مي‏شوند، و عوامل مزاحم حداقل تاثیر را بر آنها دارند، و یا آزمایشاتش را حتي‏الامكان تحت شرایطی انجام مي‏دهد كه ضامن وقوع یک پروسه در حالت ناب4 آن باشند. آنچه من در كل این كتاب باید مورد بررسی قرار دهم شیوه تولید کاپیتالیستی و مناسبات تولیدی و مراوداتیِ5 متناظر با آنست. تا کنون جایگاه کلاسیک این مناسبات كشور انگلستان بوده، و بهمین دلیل است که من از این كشور بعنوان نمونه اصلی نمایانگر آرای تئوریکی كه مطرح مي‏كنم استفاده كرده‏ام. حال اگر خواننده آلمانی در قبال وضع طبقه كارگر صنعتی و كشاورزی در انگلستان با بی‌اعتنائی شماتت‌آمیز خشکه‌ مقدس‌ها شانه بالا بیندازد، و یا خوشبینانه خود را با این فكر تسلی دهد كه در آلمان اوضاع اینقدرها هم بد نیست، باید با صراحت به او بگویم: !De te fabula narratur  [همان حکایت توست که اینجا روایت می‌شود!]6

مساله، در نفس خود، بر سر پائین یا بالا بودن درجه ستیزهای7 اجتماعی ناشی از قوانین طبیعی تولید كاپیتالیستی [در مثلا آلمان یا انگلستان] نیست، بلكه بر سر خود این قوانین، بر سر خود این گرایش‏هاست، كه با ضرورتی پولادین راه خود را مي‏گشایند و سرانجام حكم خود را اعمال می‌‌‌کنند. آنچه كشور صنعتی پیشرفته به كشور عقب‏مانده‏تر از خود نشان مي‏دهد چیزی جز تصویری از آتیۀ آن نیست.

اما به هر حال، و جدا از همۀ اینها، آنجا كه تولید كاپیتالیستی جای خود را در میان ما [آلماني‏ها] كاملا باز كرده، مثلا در كارخانه بمعنای درست كلمه، وضع بمراتب خراب‏تر از انگلستان است، زیرا پارسنگ قوانین كارخانه8 وجود ندارد. در همه زمینه‏های دیگر ما نیز، همچون سایركشورهای اروپای غربی در خاك قاره،9 نه تنها از توسعۀ تولید كاپیتالیستی بلكه از ناكامل بودن این توسعه نیز در رنجیم. در كنار مصائب نوینی كه گریبانگیر ماست، قافله‏ای از مصائب كه میراث گذشته‏اند و ریشه در بقای منفعل شیوه‏های تولیدی عتیقه‏ای دارند كه دوران‌شان دیگر بسر رسیده است، و در ركاب اینها قطاری از مناسبات اجتماعی و سیاسی كه امروز دیگر وصله‏های ناهمرنگ تاریخی مي‏نمایند، ما را در چنبر انقیاد خود مي‏فشارند. ما گرفتار زنده و مرده هر دوئیم!10

آمارهای اجتماعی موجود در مورد آلمان، و سایر كشورهای غربی در خاك قاره، در مقایسه با آمارهای اجتماعی موجود در مورد انگلستان بسیار بد و ناچیز است. اما همین مقدار بد و ناچیز هم پرده را آنقدر بالا مي‏زند كه بتوان سر مِدوسا11 را یك نظر از گوشه آن دید. اگر دولت‏ها و پارلمان‏های ما نیز مانند انگلستان در فواصل معین زمانی هیئت‏های تحقیق تعیین مي‏كردند تا به بازرسی اوضاع اقتصادی بپردازند، اگر به این هیئت‏ها برای دستیابی به حقایق اختیار تام داده مي‏شد، اگر ممكن بود كه بدین منظور مردانی به قابلیت، بیطرفی و آزاد‌اندیشی بازرسان كارخانه، گزارشگران وضع بهداشت عمومی، ماموران ویژۀ تحقیق در زمینه استثمار زنان و كودكان، وضع مسكن، تغذیه، و غیره - آری، اگر ممكن بود كه به این منظور مردانی همچون آنان كه در انگلستان یافت مي‏شوند یافت، آنگاه ما از حال و روز خود دچار وحشت مي‏شدیم. پرسِه كلاه جادوئی بر سر مي‏گذاشت تا دیوهائی كه به جنگ‌شان مي‏رفت او را نبینند. اما ما كلاه را بر چشم و گوش‏ خود مي‏كشیم تا منكر شویم كه اساسا دیوی وجود دارد.

در این باره خود را نفریبیم. همان گونه كه جنگ استقلال آمریكا در قرن هیجدهم زنگ بیدارباش‏ را برای طبقه متوسط12 اروپا بصدا درآورد، جنگ داخلی آمریكا در قرن نوزدهم همان كار را برای طبقه كارگر اروپا كرد. این پروسة تحول ریشه‌ای در انگلستان بنحو ملموسی آشكار است، و وقتی به نقطه معینی برسد باید بازتاب عملی خود را در كشورهای خاك قاره نیز بیابد. و در آنجا، بنا به درجه رشد خود طبقه كارگر، اشكالی سبعانه‏تر یا انساني‏تر بخود بگیرد. لذا آنچه ضرورت رفع تمامی موانع قابل رفع موجود بر سر راه رشد طبقه كارگر را در گوش طبقات حاكم فرو خواهد كرد، گذشته از انگیزه‏های دیگر در سطوح بالاتر، حیاتي‏ترین منافع خود آنهاست. من از جمله به این دلیل است كه حجم زیادی از جلد اول این كتاب را به تاریخچه، جزئیات و نتایج وضع قوانین كارخانه در انگلستان اختصاص‏ داده‏ام. یك ملت مي‏تواند و باید از ملل دیگر درس‏ بگیرد. حتی آن زمان كه جامعه‏ای شروع به كشف قوانین طبیعی حركت خود كرده باشد - و هدف نهائی این كتاب آشکار نمودن قانون اقتصادی حركت جامعه مدرن است - آن جامعه نه مي‏تواند از فراز مراحل طبیعی تكامل خود بجهد، و نه قادر است با دستخط و فرمان آنها را از سر راه بردارد. اما مي‏تواند دردهای زایمان را كوتاه‏تر و خفیف‏تر سازد.

 تذكر یك نكته بمنظور پیشگیری از سوء‌تفاهمات احتمالی ضروری است. در این كتاب من از سرمایه‏دار و زمیندار بهیچوجه چهره تابناكی تصویر نمي‏كنم، بلكه به افراد صرفا بمنزله تجسمات انسانی مقوله‏های اقتصادی، محملین مناسبات و منافع خاص‏ طبقاتی، مي‏پردازم. از دیدگاه من پروسه تكامل سامان13 اقتصادی جامعه یك پروسة تاریخ طبیعی مي‏نماید. لذا این دیدگاه كمتر از هر دیدگاه دیگری مي‏تواند فرد را مسئول مناسباتی بشناسد كه او خود، هر قدر هم از لحاظ ذهنی بتواند از آنها فراتر رود، از لحاظ اجتماعی همچنان مخلوق‌‌شان باقی می‌ماند.

در عرصه اقتصاد سیاسی تحقیق آزاد علمی تنها با دشمنانی كه در همه عرصه‏های دیگر نیز وجود دارند روبرو نیست. ماهیت خاص‏ مواد و مصالح كار در این رشته چنان است كه در جناح مقابل خشن‏ترین، حقیرترین و كین‏توزانه‏ترین عواطف صندوق سینه بشری، مار غاشیة نفع خصوصی، به میدان نبرد فراخوانده مي‏شود. بعنوان مثال كلیسای رسمی انگلستان بر حمله‏ای به سی ‏و ‏هشت اصل از اصول سی ‏و نه‏گانه‏اش آسانتر مي‏بخشد تا بر حمله‏ای به یك ‏سی و ‏نهم از مداخلش‏. امروزه الحاد در مقایسه با انتقاد از مناسبات ملکی14 موجود از گناهان صغیره بشمار مي‏رود. با اینحال حتی در این زمینه هم بیشك پیشرفتی حاصل شده است. برای نمونه به یكی از كتاب آبی15 هائی اشاره مي‏كنم كه در هفته‏های اخیر‏ با این عنوان منتشر شده: مراسلات هیئت‌های نمایندگی علیاحضرت ملكه در خارجه در باب مسائل صنعتی، و اتحادیه‌های كارگری. در این کتاب نمایندگان دربار انگلستان در كشورهای خارج به زبانی ساده و روشن اعلام مي‏كنند كه در آلمان، فرانسه، و في‏الجمله در همه ممالك متمدن خاك قاره نیز، همچون خود انگلستان، تحولی در مناسبات موجود میان کار و سرمایه محسوس و اجتناب‌ناپذیر است. مقارن همین احوال در آنسوی اقیانوس‏ اطلس آقای وید [Wade] معاون ریاست جمهوری ایالات متحده در اجتماعات عمومی اعلام می‌‌دارد كه حال پس‏ از الغای برده‏داری تحول در مناسبات موجود میان سرمایه و مالكیت ارضی در دستور کار قرار دارد! اینها نشانه‌های تغییر زمانه‏اند، كه نه با عبای ارغوانی قابل استتارند و نه با قبای مشكی. این نشانه‌ها بیانگر آن نیستند كه همین فردا معجزه‏ای بوقوع خواهد پیوست، اما نشانگر نضج این هراس در میان حتی خود طبقات حاكم هستند كه جامعه كنونی نه جسمی سخت و صلب بلكه ارگانیزمی است تغییرپذیر و پیوسته درگیر پروسه تغییر.

جلد دوم این كتاب به پروسه گردش‏ سرمایه (كتاب ۲) و اشكال مختلفی كه سرمایه در کلیت خود و در سیر تحولش‏ بخود مي‏گیرد (كتاب ۳)، و سومین و آخرین جلد (كتاب ۴) به بررسی تاریخ تئوری خواهد پرداخت.16

من از هر نظرِ مبتنی بر نقد علمی استقبال می‌کنم. در مورد تعصب‌های موسوم به عقیدۀ عمومی، كه هرگز برایشان امتیازی قائل نشده‏ام، اكنون نیز، چون همیشه، شعار من سخن آن فلورانسی كبیر است كه گفت:

«راه خود گیر و برو، مردمان را بگذار تا هر آنچه مي‏خواهند بگویند».17

 

كارل ماركس

لندن، ۲۵ ژوئیه۱۸۶۷

 

1 Zur Kritik der Politischen Ökonomie   [در نقد اقتصاد سیاسی ]

2 منظور فصل اول در نشر اول این كتاب است. در نشرهای بعد، مانند این نشر، فصل اول خود به سه فصلِ اول تا سوم تقسیم شد - ف.

3 Wertform = value-form-  شکل ارزش. اما در اینجا، چنان که در بسیاری جاهای دیگر، منظور مارکس این یا آن شکل مشخصی که ارزش می‌تواند بخود بگیرد نیست، بلکه منظور شکل ارزش بمنزله یک رابطه اقتصادی- اجتماعی است. مارکس رابطه اقتصادی - اجتماعی را «شکل اجتماعی» یا به اختصار «شکل» هم می‌خواند.  لذا ما این اصطلاحات را در آنجا که معنای اخیر مورد نظر بوده به «شکل ارزشی»، «شکل کالائی»، «شکل پولی» و غیره برگردانده‌ایم.

4 rein = pure -  ناب؛ پاکیزه. اصطلاحی است که مارکس آنرا مترادف با «متعارف» یا «نرمال»، و یا همان طور که در اینجا می‌گوید بمعنای شرایطِ بدور از عوامل «مزاحم»، بارها در این کتاب در مورد شرایط وجود اشکال و پروسه‌های مختلف اجتماعی بکار می‌برد.

5 (انگلس) conditions of exchange = (فاکس)  forms of intercourse= (آلمانی) Verkehrsverhältnisse  - مناسبات  مراوداتی (آلمانی)؛ اشکال مراوداتی، یا آمیزشی (فاکس)؛ شرایط مبادله (انگلس). این اصطلاح را مارکس در گروندریسه بصورت «اشکال مراوداتی» نیز بکار می‌برد؛ و ظاهرا فاکس این را از آنجا گرفته است. مارکس در نامه‌ای به زبان فرانسه به پاول واسیلیویچ آننکوف در سال ۱۸۴۶ می‌نویسد: «انسان اگر قرار نیست از نتایجی که کسب کرده است محروم شود یا حق برخورداری از ثمرات تمدن را از دست بدهد، مجبور است همه اشکال جامعه را همین که شیوه داد و ستدش دیگر با نیروهای تولیدی که کسب کرده است تناسب نداشت تغییر دهد. من در اینجا لغت داد و ستد [commerce] را به عام‌ترین معنای آن، که همان مراوده [Verkehr] ی ما در زبان آلمانی است، بکار می‌برم» (کتاب حاضر، ضميمه ٢). بنابراین پیداست که مارکس در متن حاضر «مناسبات تولیدی» (برای تعریف دقیق  آن رجوع کنید به کتاب حاضر ضميمه ١، اينجا) را بصورت یک زیرمجموعه از کل مناسبات مراوداتی (همان که به فرانسه «داد و ستد» می‌خواندش و سپس منظورش را با «عام‌ترین معنا» روشن می‌کند) تفکیک کرده، و سپس خودِ آنرا در کنار «مناسبات تولیدی» و بمعنای خاص‌ترِِِِ کلیه مناسبات یا اشکالی که ما در اینجا «مناسبات مابعد تولید» اصطلاح می‌کنیم آورده است. مناسبات اخیر عبارتند از: گردش، یا مبادله شدن کل محصول اجتماعى؛ مناسبات توزیع ارزش این محصول میان «سه طبقه بزرگ اجتماعى » (سرمایه داران، زمینداران و كارگران) بصورت سه منبع درآمد اصلی در جامعه (سود، اجاره و مزد)؛ و سپس دولت؛ تجارت خارجى؛ و بازار جهانى(رجوع کنید به کتاب حاضر ضميمه ١). بعبارت دیگر طرح مورد نظر مارکس برای نگارش آنچه در اینجا «کل این کتاب» می‌نامد آن بود که به تحلیل مناسبات تولیدى و سپس به مناسباتی که کل مراودات‌ مابعد تولید سه طبقه اصلی جامعه در قالب آنها صورت می‌‌گیرد، و انگلس اضافه می‌کند «همچنین به مبارزه طبقاتی که نفس وجود این طبقات الزاما متضمن وجود آن بمنزله محصول حی و حاضر دوران سرمایه‌داری است» بپردازد (انگلس، سرمایه، جلد ۳، پیشگفتار؛ ترجمه انگلیسی، پروگرس ص۷، پنگوئن ص۹۷؛ اصل آلمانی، مارکس و انگلس، کلیات آثار، جلد ۲۵، ص۱۵). اما جلد ۳ سرمایه با دو فصل تحت عناوین «مناسبات تولیدى و مناسبات توزیعى» (فصل ۵۱) و «طبقات» (فصل ۵۲، شامل تنها سه پارگراف مقدماتی) به پایان مى‌رسد؛ یا درست‌‌تر بگوئیم بریده مى‌شود و ناتمام می‌ماند. مباحث مربوط به تجارت خارجى و بازار جهانى نیز در همان جلد ٣ در بیش از یک جا «خارج از حوصله این كتاب» و «متعلق به ادامه احتمالى آن» (پنگوئن ص٢٠۵، پروگرس ص١١٠، و سایر صفحات) اعلام مى‌شود.

6 Horace, Satires, Book 1, Satire 1 - ف. [تحت اللفظ: حکایت توست که روایت می‌شود. صورت کامل جمله، که  مارکس در صفحه ۲۹۶ بار دیگر آنرا  نقل می‌کند به ترجمه غیر تحت اللفظی چنین است: «اسم‌ها‌‌ عوض شده، اما حکایت همان حکایت توست!»]

7 Antagonism = antagonism -  ستیز (ستیزه)؛ تضاد ستیزآمیز؛ آنتاگونیزم

8 Factory Acts - لوایح قانونى ناظر بر بهبود نسبى وضع کارگران در کارخانه‌‌هاى انگلستان. نخستین لایحه از این زمره، در مورد محدود کردن روزکار به ١٢ ساعت براى کارگران ١٣ تا ١٨ ساله، در سال ١٨٣٣ بتصویب رسید. مارکس در فصل دهم این کتاب، تحت عنوان «روزکار»، به تفصیل به این قوانین پرداخته است. مارکس در اینجا اثر متعادل‌کنندۀ این قوانین را به «پارسنگ» تشبیه کرده، و آن  سنگ یا وزنه‌ای است که پیش از توزین چیزی در کفه سبک‌تر ترازو می‌گذارند تا نخست تعادل میان خود دو کفه برقرار شود.

9 کشورهاى اروپائى منهاى بریتانیا و ایرلند را اصطلاحا Continental ( کنتیننتال: منسوب به قاره؛ قاره‌اى) مى‌نامند. ما عبارت «اروپاى غربى کنتیننتال» در متن اصلى را در اینجا به «کشورهای خاک قاره» و «کشورهاى اروپاى غربى در خاک قاره» برگردانده‌ایم، و از این پس نیز به اقتضاى متن منظور را با عباراتى نظیر این خواهیم رساند.

10  Le mort saisit le vif - [تحت ‌اللفظ: مرده در دامان زنده چنگ می‌زند!]

11 در اساطیر یونان و رم مِدوسا [Medusa] و دو خواهرش دیوهاى پرقدرت مدهشى بودند که سرشان پوشیده از مارهای بسیار بود. این خواهران به هر کس نظر مى‌انداختند مبدل به سنگ مى‌شد. پِرسِه (Presee یا Persus که در متن فوق چند سطر بعد نامش مى‌آید) کلاه هادِس(Hades -  خداى اموات) را که هر کس بر سر مى‌گذاشت نامرئى مى‌شد در اختیار داشت. پرسه با استفاده از این کلاه به جنگ این سه دیو رفت و موفق شد سر مدوسا را از تن جدا کند.

12 منظور طبقۀ بورژوا است که، در قیاس با اشراف زمیندار و طبقه کارگر، در آن زمان هنوز «متوسط» خوانده می‌شد.

13 Formation = formation  -  سامان؛ آرایش؛ فُرماسیون

14  property relations = Eigentumsverhältsnisse - مناسبات مِلکی؛ مناسبات مالکیت؛ مناسباتی که در زمینه مالکیت میان افراد و گروه‌ها در جامعه برقرار است.

15 Blue Book - عنوان سلسله کتبی با جلد آبی رنگ که دولت انگلستان منتشر می‌کرد و حاوی گزارشات بازرسان کارخانه‌ و سایر بازرسان دولتی در زمینه‌های مربوط به شرایط کار و زیست کارگران بود. این کتب از ارزشمند‌ترین منابع برای انگلس در نگارش وضع طبقه کارگر در انگلستان و برای مارکس در نگارش سرمایه بودند.

16 کتاب ٢ و کتاب ۳ که مارکس در بالا آنها را مضامین جلد دوم اعلام مى‌کند پس از مرگ او توسط انگلس بصورت مجلدات جداگانه‌ بچاپ رسیدند، که امروزه بنام جلد دوم و جلد سوم سرمایه معروفند. به این ترتیب «کتاب۴» باید «جلد سوم» را تشکیل می‌داد، اما دستنویس‌های آن بعدها به ویراستاری کارل کائوتسکی با عنوان تئوری‌های ارزش اضافه انتشار یافت - ف.

17 Segui il tuo corso, e lascia dir le genti - اینها عین کلمات دانته شاعر ایتالیائی اهل فلورانس نیست، و مارکس آنها را به تناسب حال تغییر داده است. دانته در اصل می‌گوید: «بدنبال من بیا، مردمان را بگذار تا…» - ف.